مردم ایران در انقلاب ۵۷ از ماهیت آخوندهای مرتجع آگاهی نداشتند
مردم ایران در انقلاب 57 از ماهیت آخوندهای مرتجع آگاهی نداشتند و به
آسانی با وعده و وعیدهای دروغین شان در دام و تله افتادند . اما پس از
گذشت چند دهه و باز شدن مشتهایشان و ظلم و جنایتی که روا داشتند از آنها
متنفر شدند و با دیدگاه جدیدی به تاریخ معاصر ایران بخصوص از زمان مشروطه
به بعد چشم دوختند و تعبیر و تفسیرهای پر از تحریف و سانسور حکومتی را که
روز و شبها در بوقها می دمیدند به دور ریختند
آقای نوری زاد نیز در
فراز و فرودهایی که در زندگی داشته اند و تجربیات شخصی دیدگاهش نسبت به
گذشته تغییر کیفی کرده است و با زبان رسا گفته است که : من یک پوزشخواهی
بزرگ به پیشگاه رضا شاه کبیر و فرزندش بدهکارم. که سالهای سال در باره ی
این دو ، آنگونه می اندیشیدم که حنجره ی پر فریب بسیاری از آخوندها بر می
آورد باید یادآور شد که تنها مردم عادی نبودند که بخاطر عدم درک و شناخت صحیح از
آخوندها گمراه شدند ، در این میان نیروهای رادیکال و چپ هم بهتر از مردم
عادی نبودند آنها هم اکثر دیدگاههایشان وارداتی و کلیشه ای بود و درکی
رئالیستی به تاریخ معاصر ایران نداشته اند و بیشتر به شعر و شعار پرداخته
اند تا برخوردی دینامیک و علمی بسیاری از آنها هنوز از دیدگاههای
خود دفاع میکنند اما بعضی از آنها مانند دکتر اسماعیل خویی تلقی دیگری از
تاریخ معاصر ایران دارند و معتقدند که حتی خمینی هم اگر روی کار نمی آمد
این نیروهای چپ بهتر از آخوندها نبودند و چه بسا ظلم و جنایاتی بیشتر و
وحشتناکتر بر مردم روا می داشتند
آخوندها در این سالها تا توانسته اند بر سر پهلوی ها کوفته اند تا بساط
کشورخواریِ خود را بیارایند. رضا شاه با همه ی سوادی که نداشت، و با همه ی
تلخکامی هایی که در کارش می پیچید، و با همه نداری ها و تهی دستی هایی که
سفره ی سرانه ی کشور را به هیچ می فسرد، بسیار فراتر از ترازِ متداولِ
شخصیت هایِ همطراز خود درخشیده است. ما اسلام زده های این نظام اینجوری، که
معمولاً به نبوغ دانشمندان و انسان های نابغه خیره می شویم و تحسین شان می
کنیم، به سرعت از خیره شدن به نبوغ رضا شاه در فراهم آوردنِ مقدراتِ
اقتدارِ مرکزی و یکپارچه کردن کلیتِ کشور رو بر می گردانیم و برای کوفتنِ
او و فرزند برومندش بر جزییاتی سر فرو می بریم که هزار هزار ناجور تر و
ناجوانمردانه تر و وحشیانه ترش در همین نظام اسلامی دست بدست شده و می شود
در روز روشن رضا شاه آن مرد بی سواد، بقدرِ
همه یِ عمرِ همه یِ آخوندهایِ همه یِ تاریخ، به رواجِ سواد و آگاهی در این
سرزمین مدد رسانده است. خدمتی که رضا شاه به ایران و ایرانیان کرد، در
سالهای پس از انقلاب اسلامی در ناجوانمردانه ترین شکل ممکن به هیچ گرفته
شد. بی آنکه آخوندها به رخ بکشند که اگر تختی و بختی یافته اند، از
برکت زحمت های آن مرد بزرگ بوده است وگرنه حتماَ کشور به چند پارگی در
افتاده بود و معلوم نبود ایران را در کجای این چند پارگی باید جست
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen